هیچ گاه روزهایی که ارزو داشتم هرچه زودتر ۱۸ ساله شوم تا محدودیتهایی که قانون و جامعه برایم ایجاد کرده بودند را رفع کنم را فراموش نمی کنم!
اما امروز که ۱۹ و نیم سال از عمر من گذشته احساس میکنم که واقعا برای خیلی کارها دیر شده! ایدههای زیادی در ذهن من وجود دارد که اگر در زمان نوجوانی بجای انتظار برای رسیدن به سن قانونی و اتلاف وقتهای بیهوده وقت بیشتری برای یادگیری و افزایش تجربیاتم صرف کرده بودم امروز شرایط مطلوبتری داشتم.
مهمترین نگرانی من در زندگی این است که بیش نیمی از بهترین زمان زندگیام را سپری کردم اما استفاده مناسبی از آن نکردم. تمام حرف من این است: مراقب باشید چون خیلی زود دیر میشود!
متاسفانه در کشور ما یک نوجوان وظیفه خود را به درستی نمیشناسد و از طرف جامعه و خانواده این حس القا میشود که تنها وظیفه او خواندن درس برای موفقیت در ازمون سراسری است که به نظر من بزرگترین خیانت به بسیاری از نوجوانان کشور ما است.
شاید بهاندازه کافی در عمرم تجربه کسب نکرده باشم که بخواهم به طور صحیح وظایف یک نوجوان در سنین ۱۴ تا ۱۸ سالگی را تعیین کنم اما با دیدی که در این مدت پیدا کردم میتوانم وظایف یک نوجوان را به صورت زیر تقسیمبندی کنم.
لذت بردن از سنین نوجوانی.
برنامه ریزی و هدفگذاری برای اینده.
مطالعه و یادگیری آنچه برای موفقیت در زندگی شخصی و کاری اینده او لازم است.
تلاش برای موفقیت در درسهای مدرسه.
انچه معمولا تنها و مهمترین وظیفه یک نوجوان در سنین ۱۴ تا ۱۸ سالگی از نظر خیلی از مشاوران تحصیلی (که از نظر من بجز افزایش استرس و جلوگیری از موفقیت واقعی دانش اموزان کار دیگری نمیکنند) و همچنین پدر و مادرها از نظر من در اولویت چهارم یا حتی کمتر از ان قرار دارد.
درمورد خودم میتوانم بگویم حال که فکر میکنم در هیچ کدام از ۴ مورد نمره مطلوبی کسب نمیکنم. واقعا ان طور که باید از ان دوران لذت میبردم نبردم! شاید یکی از دلایل اصلی ان این بود که ذهن ارامی نداشتم و درس و کنکور ذهن مرا درگیر خود کرده بود.
درمورد برنامه ریزی کمی بهتر از مورد اول بودم گاهی به اینده فکر میکردم و ارزوهایم را روی کاغذ مینوشتم و همواره در ذهنم انها را یاداوری میکردم اما راه رسیدن به انها را به درستی نشناخته بودم! شاید فکر میکردم موفقیت در درسهای مدرسه همه چیز است ان روزها گاهی بزرگ ترها به من میگفتند که درس و کنکور همه چیز نیست ولی من به حرف انها توجهی نمیکردم!
از حدود سن ۱۶ سالگی علاقه خاصی به مطالعه داشتم و زیاد مطالعه میکردم مطالعه من در هر موضوعی بود! از مذهب، سیاست و اقتصاد تا کامپیوتر و الکترونیک! هنوز هم سعی کردم همین عادتم را حفظ کنم معمولا درهرموضوعی بحث شود من حداقل چند خط راجع به ان مطالعه داشتم و جمله “من قبلا در این مورد تحقیقاتی داشتم” را اکثر دوستان من بارها از من شنیدهاند! شاید گاهی سبب خنده و شوخی نیز به دلیل تکرار بیش از حد ان بشوم: -) اما باز هم به نظرم کافی نبوده به خصوص در ضمینه مدیریت کسب و کار و مسایل حقوقی اطلاعاتم واقعا اندک است و اخیرا سعی کردم کمی مطالعه در این موارد داشته باشم. شاید اگر در ان زمان روزانه یک ساعت به صورت مداوم مطالعه داشتم امروز وضعیت زندگی من خیلی بهتر بود.
همچنین تلاش زیادی برای یادگیری خیلی از چیزها تلاش کردم شاید بیشترین تلاش من در اوایل برای یادگیری وب و برنامه نویسی وب سالهای بعد یادگیری شبکه و سیستم عامل لینوکس بود. در ان زمان فکر میکردم خیلی جلوتر از همسن و سالان و حتی بزرگتر هایم قدم دریادگیری قدم برمیدارم شاید واقعا هم این طور بود اما این کافی نبود! امروز اطمینان دارم که با برنامه ریزی صحیح میتوانستم دهها برابر این اطلاعات داشته باشم و الان واقعا خودم را از بسیاری از افراد عقب میدانم! حتی احساس میکنم برای تحقق خیلی از ارزوهایم چند سالی از برنامه مورد نیاز برای تحقق انها عقب هستم و حال به دلیل کم کاری در دوران نوجوانی باید با کار بیشتر ان سالها را جبران کنم.
در اخر نیز میپردازم به تلاش برای درسهای مدرسه! از نظر من تلاش برای موفقیت در درسها شاید کمتر از ۱۰ درصد در اینده هر فردی تاثیر داشته باشد. تا اواخر سال سوم دبیرستان تلاش زیادی برای درس هایم میکردم شاید اگر همان تلاشها ادامه پیدا کرده بود امروز در حال تحصیل در یکی از دانشگاههای تهران بودم (در سال سوم در ازمونهای گاج شرکت میکردم هرچند ازمون هارا به صورت کامل نشان دهنده تلاش و توانایی شخص در تحصیلات نمیدانم اما در ان زمان ۲ بارتوانستم رتبه تک رقمی در کشور کسب کنم و در بقیه ازمونها هم رتبه من معمولا کمتر از ۵۰ کشور بود) پایان سال سوم با اشنایی بیشتر من با مباحث شبکه و سرور بدون شک افت شدیدی در درس هایم پیدا کردم زیرا زمان زیادی را به یادگیری شبکه و لینوکس اختصاص داده بودم و شبهای زیادی را تاصبح برای ان بیدار ماندم (این روند گاهی هنوز هم ادامه دارد) البته هیچ گونه شکی ندارم که افت تحصیلیم به دلیل اتلاف وقت و نداشتن برنامه منظم (یا بهتر بگویم عمل نکردن به برنامه هایم) بود و اگر برنامه ریزی صحیحی داشتم و به درستی به ان عمل میکردم شک ندارم که حتی در تحصیلاتم هم پیشرفت میکردم.
من هم مجددا جملهای که صدها بار از طرف برخی از دوستان به من گفته شد که “کنکور همه چیز نیست” را تکرار میکنم از تمام دوستانی که در سنین ۱۴ تا ۱۸ سالگی هستند و این متن را مطالعه کردند خواهش میکنم یک بار دیگر هم این را مطالعه کنند و از همین امروز برای ایندشان برنامه ریزی کنند.
از این که وقتتان را به مطالعه دل نوشته من (با تمامی اشکالات ان) اختصاص دادید متشکرم امیدوارم توانسته باشم کمک اندکی به شما بکنم …
حق یارتان
مهدی تمدن
1395/05/11